Web Analytics Made Easy - Statcounter

علیرضا خمسه و ناصر آقایی، شب گذشته چهارم آذر به صورت نمادین زنگ افتتاحیه نمایش «جامپ‌کات» را به صدا درآوردند.

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، آیین افتتاحیه نمایش-پانتومیم «جامپ کات» به نویسندگی و کارگردانی حامد نصرآبادیان شنبه چهارم آذر با حضور علیرضا خمسه و ناصر آقایی ۲ پیشکسوت بازیگری و هنر پانتومیم ساعت ۱۸ در عمارت نوفل‌لوشاتو برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



علیرضا خمسه بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در ابتدای این مراسم گفت: بسیار خوشحالم که به بهانه هنر مغموم، مظلوم و مهجور پانتومیم در خدمت شما هستم.

وی ادامه داد: متاسفانه تاکنون، کمتر به این هنر، فکر و پرداخته شده است و قطعا امشب را که به‌واسطه اجرای «جامپ کات» پانتومیم مطرح و دیده می‌شود، باید غنیمت شمرد، شاید برخی از مخاطبان نامی از میم یا پانتومیم شنیده باشند، اما این هنر را از نزدیک ندیده‌اند و فکر می‌کنم این نمایش بهانه‌ای است تا با هنر پانتومیم از نزدیک آشنا شوند.

این هنرمند مطرح کرد: پانتومیم را از آن جهت مغموم می‌دانم که وقتی هنری گوشه‌گیر باشد و در مرکز توجه قرار نگیرد، حال خوبی نخواهد داشت. البته امشب حال پانتومیم فارغ از محتوای «جامپ کات» به‌واسطه حضور مخاطبان و معرفی به آن‌ها از غم به سمت شادی خواهد رفت.

خمسه با بیان اینکه پانتومیم به اندازه حضور انسان روی کره خاکی قدمت دارد، گفت: از روزی که انسان شروع به برقراری ارتباط با طبیعت می‌کند و سعی دارد تا بر نیرو‌های ناشناخته غلبه کند، از هنر میم یا پانتومیم برای گریز از وحشت استفاده می‌کند. پانتومیم در عین کلاسیک، کهنه و قدیمی بودن هنری به‌روز و همگام با هنر‌های پیشرفته است.

وی در پایان سخنانش توضیح داد: شاید امروزه متجاوز از ۴۰ نوع پانتومیم و هنر میم یا مایم در سراسر جهان داشته باشیم که همگی از همان ریشه کلاسیک این هنر سرچشمه گرفته‌اند، اما هیچ غرابتی هم با آن ندارند، هنری به نام میم که هنوز راه کهنه و قدیمی را طی می‌کند و هنر‌های جدیدی که شیوه اجرایی میم را دارند، اما از کلام که دشمن این هنر شناخته می‌شود نیز بهره می‌برند.

ناصر آقایی، بازیگر و مدرس دانشگاه نیز در ادامه این مراسم گفت: «جامپ کات» به‌واسطه محتوای ارزشمند آن که اهمیت صلح است، کاری قابل تامل و ارزنده به شمار می‌آید.

این هنرمند نیز در پایان سخنانش ضمن قدردانی از گروه اجرایی بیان کرد: از آنجا که این نمایش براساس پانتومیم طراحی شده است تمرکز بسیاری از تماشاگر گرفته و او مفاهیم بیشتری را از کار دریافت خواهد کرد.

در ادامه، علیرضا خمسه و ناصر آقایی با کمک از هنر پانتومیم به صورت نمادین زنگ افتتاحیه این نمایش را به صدا درآورند، «جامپ کات» نمایش- پانتومیمی در ستایش صلح است که از طرف گروه اجرایی به زنان، مادران و کودکان ایرانی تقدیم شده است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: جامپ کات

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۶۷۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آخرین حرف‌های ناصر حجازی: به بنگلادش رفتم تا خانواده‌ام گرسنه نمانند

۱۳ سال قبل در چنین روزهایی بود که حال ناصر حجازی عزیز متاسفانه هر روز بدتر می‌شد و در روزهای پایانی اردیبهشت سال ۱۳۹۰ هم که دیگر به کما رفت و...

 

ناصرخان نوزدهم اردیبهشت سال ۹۰ در آخرین روزهایی که می‌توانست صحبت کند پیش از ترک بیمارستان حرف‌هایی تلخ و تکان‌دهنده به خبرورزشی زد که چکیده آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

کار روزگار را ببین؛ یک زمانی من روزی دو ساعت شنا می‌کردم اما الان آرزو می‌کنم دو دقیقه بتوانم شنا کنم. ترجیح می‌دهم به خانه بروم چون این‌جا مزاحم کادر درمان، بیمارستان و هواداران استقلال هستم. بعضی از این هواداران از شهرستان آمده‌اند و مقابل بیمارستان جمع می‌شوند. من در زندگی هیچ وقت کینه‌ای نبودم و هیچ پست و مقامی را برای خودم نخواستم. سال ۵۷ برای پیوستن به منچستر یونایتد عازم انگلیس شدم اما نتوانستم از ایران رضایتنامه خودم را بگیرم. جالب این‌که شخصی که به عنوان جانشین من به منچستر رفت ۷ سال در این تیم فیکس بازی کرد. خانواده من به جای این‌که به بنگلادش بیایند می‌توانستند بازی‌هایم را در انگلیس تماشا کنند اما مجبور شدم به بنگلادش بروم. به کشوری که حتی همین الان هم کسی به آن کشور نمی‌رود چه برسد به اواسط دهه ۶۰. من به بنگلادش رفتم تا خانواده‌ام گرسنه نمانند. داریوش مصطفوی به من گفت سرمربی تیم ملی شده‌ای و برو لیست دعوت‌شدگان به این تیم را اعلام کن اما چند ساعت بعد رادیو تلویزیون شخص دیگری را به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی کرد! گاهی اوقات به آینه نگاه می‌کنم و پیش خودم می‌گویم ناصر این واقعا تو هستی؟

tags # ناصر حجازی سایر اخبار (تصاویر) «گوسفند مارکوپولو»؛ گوسفند وحشی افغانستانی که آمریکایی‌ها برای کشتنش ۴۰ هزار دلار خرج می‌کنند! (تصاویر) «موش دو پای بلوچستان»؛ کوچکترین کانگورو جهان که هرگز آب نمی‌خورد! (تصاویر) سگ افغان؛ لجبازترین، احمق‌ترین و زیباترین سگ دنیا! (تصاویر) مارخور؛ «بز» پاکستانی معروف به «پیرمرد کوهستان» که تُف‌اش ارزش طلا دارد!

دیگر خبرها

  • آخرین حرف‌های ناصر حجازی: به بنگلادش رفتم تا خانواده‌ام گرسنه نمانند
  • آقایی‌پور: ناخودآگاهانه بلند شدم و به سپاهان گل زدم!
  • رکوردشکنی آخرین بازمانده؛ متس هوملس در 35 سالگی آقایی می‌کند
  • علت قیمت‌گذاری 30 میلیاردی آقایی‌‎پور در استقلال خوزستان
  • نخستین اجرای کنسرت بندری آوای موج در سال جدید
  • فریاد‌هایی که سکوت نقش‌جهان را شکست (عکس)
  • آمارهای هفته بیست و ششم لیگ برتر| پورحمیدی از کاپیتان استقلال سبقت گرفت/ جایگاه مطمئن آقای گلی مغانلو
  • گل قیچی برگردان دیدنی آقایی پور به سپاهان (سپاهان - استقلال خوزستان)
  • تیپ خاص ناصر حجازی در فضای مجازی داغ شد!
  • علیرضا کوشک‌جلالی به تماشاخانه ایران‌شهر می‌آید